کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب


محرم، اشک، دخیل
بوی نامت باز می پیچد خیالم را به هم،
بس که زیبا، شعرهایم خو گرفته با تو ای عطر گلابستان عشق!
... از راه می رسی و من باز هم عاشق خواهم شد؛ عاشقِ اشک، عاشق اندوه،

 عاشق ناله های نینوایی و عاشق نغمه های کربلایی.
«باز این چه شورش است ...»
باز محرمی دیگر و شوری دیگر، چشم ها، عاشقانگی از سر می گیرند

و دست ها، به تمنای عشق باز می شوند.
محرم، ماهِ باز کردن عقده های دل، در برابر عشق.
محرم، ماهِ دخیل بستن دل، به سقاخانه های اشک.
محرم، ماه طوافِ عرفانی، در حریم هفتاد و دو نام آسمانی.
محرم، ماه مرثیه های عاشورایی اشک؛ اشکی که با یاد امام حسین علیه السلام ،

 جلوه ای آسمانی به خود می گیرد.
محرم، ماه ناله؛ ناله های نینوایی، ناله هایی که طنین مویه ی تاریخ،

در عمق صدایش نشسته است.
محرم، ماه گریه، گریه های کربلایی؛ گریه هایی که نوایش، طاقت از دل عرش می رباید.
محرم، ماه، گهواره جنبانیِ حضرت علی اصغر علیه السلام ،

 ماه تماشای قامت زیبای حضرت علی اکبر علیه السلام ،

ماهِ آرزوهای قشنگ حضرت قاسم علیه السلام

و ماه عروج دست های آب آور حضرت عباس علیه السلام .
محرم، ماهِ زخم، ماه وداع، ماه شام غریبان، ماهِ کوفه، ماه شام،

ماه غمبار اسیران، ماه نیزه، ماه نِی و ماه خونبار شهیدان است.
مولای من، ای زنده ترین که دست های شفا بخشت، دردهای بشر را التیام می بخشد!

غربت دیرینه ی ما را که آکنده از اندوهان تو است، بپذیر عطر نامت،

از کربلای دل ها به مشام می رسد و کوچه های تخیّل را به مرثیه خوانی دعوت می کند،

 مولای من، یا اباعبداللّه !
محرم است و ز یادت دوباره لبریزم
کَرَم نما و ببین، عاشقانه های مرا
سیاه، مثل شبی بی ستاره، در باران
احاطه کرده غمی، حجم شانه های مرا
ترا قسم به غمِ عشق و اشکِ بی پایان زمن مگیر، همین پشتوانه های مرا
 
مولاجان! قسم به مرثیه های عاشورایی، قسم به اشک های دخیل بسته و قسم به شام غریبان

زینب علیهاالسلام ! که اگر نبود عشق تو، زندگی بیهوده بود.

محرم می آید؛ مثل پرنده ای غریب، از التهاب خاکستری آسمان.
ماه سرخ بلوغ؛ ماهی که در آن، عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش معنا گرفت.
ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد؛ ماهی که هر ساله،

خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد تا ابرهای روزمره، سرخی آفتاب را نپوشاند.
محرم، ماه فریاد، ماه بیداری و پایداری است؛ ماهی که تمام تاریخ،

 وام دار یک نیم روز آن است.
ماهی که خاک و خون، آتش و عطش و مشک و تیر، رازهای سر به مهر آنند.
ماهی که هفتاد و دو آیه ی سرخ، بر صحیفه ی دل ها نازل شد و هفتاد و دو کهکشان،

در مدار هستی قرار گرفت.
ماهی که دست می افتاد و پر و بال می رویید.
ماهی که هر ساله انتظار من و تو را می کشد.
محرّم، فصل مَحرم شدن با خوبی هاست؛ فصل فشردن دست هایی که

در کنار فرات، رویید؛ فصل عاشقی کردن.
سال هاست که محرم سیاه پوش است و سینه ها از سوگ، در جوش و خروش.
سال هاست که کربلا، روزهای سردمان را گرما می دهد و بر شب های سیاه مان

نور می پاشد. کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟
کیست که سوار بر راهوار اشک، به مهمانی عاشوراییان برود و شیفته برنگردد؟
کیست که در سفینه ی نجات وارد شود و در موج های هوس غرق گردد؟
کیست که حسین را چراغ راهش کند و در بیراهه های پر پیچ و خم، گم شود؟
کیست که گوش جان بسپارد و نام تو را در هیاهوی فرات نشنود؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۹/۲۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نظرات  (۱)

۰۴ دی ۸۹ ، ۰۸:۰۱ دوست و آشنای رفتنی شما
بسمه تعالی

گریه امام صادق ـ علیه السلام ـ
داود رقى مى گوید: نزد امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم که آبى طلب نمود، و آنگاه که از آن نوشید حالش دگرگون شد و چشمانش پر از اشک گردید و به من فرمود:
«یا داود لعن اللّه قاتل الحسین ـ علیه السلام ـ و ما من عبد شرب الماء فذکر الحسین ـ علیه السلام ـ و اهل بیته و لعن قاتله الا کتب اللّه عز و جل له مائة الف حسنة و حطّ عنه مائة الف سیّئة و رفع له مائة ألف درجة و کأنّما اعتق مائة الف نسمة و حشره اللّه عزّ و جلّ یوم القیامة بلح الفؤاد.» [12]
«اى داود! خداوند لعنت کند قاتل حسین ـ علیه السلام ـ را. به راستى بنده اى نیست که آب بنوشد سپس حسین ـ علیه السلام ـ و اهل بیتش را یاد و قاتلش را لعن کند مگر آنکه خداوند ـ عز و جل ـ صد هزار حسنه براى او مى نویسد و صد هزار گناه را از نامه عمل او محو مى گرداند و صد هزار درجه او را ترفیع مى دهدو مانند آن است که صد هزار بنده را آزاد کرده است و او را در روز قیامت برمى انگیزد در حالى که قلب او شاد و خنک است.»
نیز مى فرمود:
«من ذکر الحسین ـ علیه السلام ـ عنده فخرج من عینیه مقدار جناح ذبابة کان ثوابه على اللّه ـ عز و جل ـ و لم یرض له بدون الجنّة.» [13]
«هر کس حسین ـ علیه السلام ـ در نزد او یاد شود، آنگاه از چشمانش به اندازه بال مگسى اشک خارج شود پاداش آن عملش بر عهده خود خداست و خداوند نیز به کم تر از بهشت براى او راضى نمى شود.»



[12]کافى، ج 6، ص 391، ح 6; امالى صدوق، ص 205، ح 223; بحارالانوار، ج 66، ص 424، ح 17.
[13] ـ ثواب الأعمال، ص 109، ح 1; بحارالانوار، ج 44، ص 288، ح 28.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی