فصل سرد دوری . . .
چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۸۹، ۱۰:۰۳ ب.ظ
مرا نسپر به فصل سرد دوری
که من از فاصله آزرده هستم
مرا از درد بی تابی رها کن
شکستم، در غم دوری شکستم
نگو پیوند ما آغاز رنج است
که من با رنج تو زیباترینم
به من فرصت بده درگیرِ با تو
به پای این دل شیدا نشینم
نگو این جاده تاریک و سیاه است
که چشمان تو فانوس من هستند
تمام سایه ها در باور من
به محض گم شدن در تو شکستند
کمک کن تا که من عاشق بمانم
اگر خواهی که مرگم را نبینی
اگر امروز و فردا هم بمیرند
به سوگ لحظه ها باید نشینی
کمک کن تا به تو پیچیده باشم
که من نیلوفرم در قصه ی دل
کمک کن تا که من بی تو نمیرم
در این بیهوده بودنهای باطل
بگیر از چنگ دیوِ ناامیدی
مرا با آیه های ناب ِ روشن
مرا نسپر به فصل سرد دوری
که دوری از تو یعنی مُردن ِ من!
" نرگس عینی "
۸۹/۱۲/۱۱
شعر زیبایی بود
.
.
کمک کن تا به تو پیچیده باشم
یکی شدن عاشق و معشوق رو چه زیبا بتصویر میکشه .