گاه میگویم فغانی برکشم باز میبینم صدایم کوته است...
سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۳۵ ب.ظ
کلا از واژه فریـــــــــاد تنــــــم میلرزد
شب غلام است جهانشاه کنار خســــرو
کوه از تیشه من از ناله فرهاد تنـــم میلرزد
دل من کوچک و زار است صیدش نکنی
قبلا از آدم صیـــــــاد تنـــــــــــم میلرزد
دلـــــم آمیخته با عطســـــه گلهای تنت
ای خدا صبــــــــــر! که ای داد تنم میلرزد
گر چه زیبایی تو باد به صحــــــرا نبرد
از تماشای تو در باد تنــــــــــم میلرزد
ماه شیدای من انگـــــــار مرا میسوزد
از همین خاطره در یــــــــاد تنم میلرزد
۹۱/۱۰/۱۹
یادمان باشد که همیشه ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"
کمی کمی کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا"
مقداری خرد پشت "چه میدونم"
واندکی درد پشت "اشکالی نداره" وجود دارد