همه دفتر من حسرت دیدار تو شد ...!
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۱ ب.ظ
دستم،
به تو که نمی رسد،
فقط حریف واژه ها می شوم ...!
گاهی،
هوس می کنم،
... تمام کاغذهای سفید روی میز را،
از نام تو پُرکنم …!
تنگاتنگ هم،
بی هیچ فاصله ای ...!
از بس،
که خالــی ام از تو …
از بس،
که تو را کـم دارم …!
آخر مگرکاغذ هم،
زندگی می شود ؟...!
۹۲/۰۴/۲۶