هنرمندم اگر با دست خالی زندگی کردم
سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ
هنرمندم اگر با دست خالی زندگی کردم
اگر یک لحظه ام را چند سالی،زندگی کردم
پریشان می شوم از اینکه با لبخند مجبورم
به آدم ها بگویم - آه - عالی زندگی کردم
به چشمم آشنا می آید این انسان ناخوانده
لباسی را که در آن احتمالی،زندگی کردم
زمستان آمد و از آسمان گنجشک می ریزد
زمستان رفت و با آشفته بالی زندگی کردم
قلم،دفتر،غزل،شاعر،غزل،شاعر،قلم،دفتر
تمام لحظه هایم را خیالی زندگی کردم
خیالی زندگی کردم که دائم فکر میکردم-
-هنرمندم اگر با دست خالی زندگی کردم ...!
"محسن گل کار"
۹۲/۰۸/۰۷
پرسید شکوه التماس؟ گفتم شبهای تاریک یلدایی!
پرسید شبهای تاریک یلدایی؟ گفتم اشک های سرشار پنهانی!
پرسید اشکهای سرشار پنهانی؟ گفتم قلبی که از دیدار می تپد و از ندیدن یار می گرید!
ممنونم از حضور پر مهرتون .واقعا هم شعر وهم آنگ زیباست