کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

ای پر از عاطفه در قحط محبت با من

کاش میشد بگشایی سر صحبت با من

 

هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا

درد تنهایی و بی برگی و غربت با من

 

از خروشانی امواج نگاهت دیریست

باد نگشوده لبش را به حکایت با من

 

خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال

آسمان دور شد از روی حسادت با من

 

بعد از این شور غزل های شکوفا با تو

بعد از این مرثیه و غربت وحسرت با من

 

گر چه کوچیدی از این باغ ولی خواهد ماند

داغ چشمان تو تا روز قیامت با من

" جلیل صفر بیگی "


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۳
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نظرات  (۵)

ولنتاین مبارک ، همراه یک بغل گل رز ، یک سبد ستاره و یک دنیا آرزوی شادباش . .��DA�ل]
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۰۰ کوچه های باران خورده
گاهی بیا دوباره هم را پیدا کنیم،
این تن شکسته را از زیر بار مشکلات رها کنیم
گاهی بیا فقط قصد آغاز کنیم،
با بالهای شکسته در ساحل نگاه هم پرواز کنیم
گاهی بیا زخمهای قلب مجروح را آشکار کنیم،
دل خفته از سنگ را بیدار کنیم...
سلام وایام به کام دوست گرامی
اگر روزی خواستی کسی را در قلبت جای بدهی سعی کن که فقط یک نفر باشد وبه او بگو تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز ....
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۵۵ کوچه های باران خورده
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
تو دریایی ترینی آبی و آرام و بی پایان
و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
و من در آرزوی قطره های پاک بارانم
نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

سلام وعصرتون بخیرو شادی دوست گرامی .ممنونم از لطفی که به دوستان کوچه های باران خورده خودتون دارید .امیدوارم هرجا که هستید در کنار خانواده تندرست وشاد باشید
۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۹ کوچه های باران خورده
گفتمش در عشق پا برجاباش ، دل

گر گشایی چشم دل زیباباش ، دل

همچوزورق وار سوی دریاست ،دل

بی تو شام بی فرداباش، دل

دل زعشق روی باران حیران شده

در پی عشق او سرگردان شده

گفت در عشقت وفادارم بدان

من تو را بس دوست میدارم ،بدان

شوق وصلت را به سر دارم ،بدان

چون تویی مخمور خمارم ،بدان

با تو شادی می شود غم های من

با تو زیبا می شود فردای من

گفتمش عشقت به دل افزون شده

دل زجادوی رخت مفتون شده

جز تو هر یادی به دل مدفون شده

عالم از زیباییت مجنون شده

بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش

طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش

در سرم جز عشق تو سودای نیست

بحر کس جز تو در این دل جای نیست

دیده جز بر روی تو بینای نیست

همچو عشق من هیچ گل زیبای نیست

خوبیت چون شهره آفاق شد

در نجابت در نکویی طاق شد

سپندار مذگان روز عشاق پاک ایرانی برشما مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی