آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم ....
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۳ ق.ظ
آمدم سر بزنم شعر بخوانم
بروم...!
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم...
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامى برسانم بروم...!
آخرین بار به لبهات کمى زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم...!
یک کمى خاطره جا مانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم...
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم...
باز باران زده در گوشه ى چشمم، باید
اشک... در دفتر شعرم بچکانم بروم...!
۹۵/۰۷/۱۹