دست و دل تنگ، جهان تنگ ، خدایا چه کنم ؟!
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸ ق.ظ
دست و دل تنگ،جهان تنگ ،خدایا چه کنم
من و یک حوصله تنگ به اینها چه کنم
سنگ بر سینه زنم شیشهٔ دل میشکند
نزنم شوق چنین کرده تقاضا چه کنم
در ره عشق اگر بار علایق همه را
بفکنم با گوهر آبلهٔ پا چه کنم
ماتم بال و پر ریخته ام بس باشد
خویش را تنگ دل از دیدن صحرا چه کنم
درد بیدردی چون یار دوا می طلبد
دردهای کهن خویش مداوا چه کنم
من که چون گرد به هر جا که نشینم خوارم
جنگ با صدره نشینان بسر جا چه کنم
گله از چرخ بود تیر فکندن به سپهر
چون بجائی نرسد شکوهٔ بیجا چه کنم
خار بی گل شده هر جا گل بی خاری بود
گر نبندم ز جهان چشم تماشا چه کنم
کنج تنهائیم از گور درش بسته ترست
عزلتم گر ندهد شهرت عنقا چه کنم
سربرگ جدلم نیست چو با خلق کریم
نکنم گر به بد و نیک مدارا چه کنم؟...!
۹۷/۱۰/۲۶