گاهی '' تن '' ها کنار همند ...
اما ...
''تنها '' کنار همند ...!
زن بودم پای دوست داشتنت ایستادم...!
مرد نبودی!!!
شکستم،،
فرو ریختم،،
و سالهاست؛
که ایستاده مرده ام...!
چنان به دیده ی حسرت نگاه میکنمت
که کودک سرطانی، کمند گیسو را ...!
''مریم عظیمی''
تنم به یاد نگاهت بهانه می خواهد
غزل غزل نفسی شاعرانه میخواهد
تمام دشت پر ؛؛لاله؛؛ است یعنی که
دوباره ؛؛باغچه بانی؛؛ زمانه می خواهد ...!