...
چگونه عشق را معنا کنم ؟!
چشمانم از سورت فراق،خون میگرید
نمیشود رو به نگاهش گریه کنم
اشک،پیرهنم را خیس میکند
بغض،گلویم را قورت میدهد
ترس،غرورم را میکشد
و میمانم؛
در انتهایی ترین انتهای
تنهایی...!
''احمد بیگی''
چشم و دل، دانی چه خواهند این حوالی؟!
بودنت را، دیدنت را،
قانعام !، حتی کمی... 😔😔
'' علی سید صالحی''
دلم گرفته دوباره برای بعضی ها،