کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

۶۲ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

آنچه روزی در تنم، دل داشت نام

بس که سختی دید، 💔امروز آهن است ...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۰۹:۱۸
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

مرا تو دیده و از دیده هم عزیزتری،😍

چه دیده ای که بر احوال من نمی نگری😢؟ ...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۴
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
فردا اگر بدون تو باید به سر شود، فرقی  نمی کند شب من کی سحر شود؟!😔

از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟!
بازیچه ی روزگار بودن تا کی؟!
ترسم که چراغ عمر گردد خاموش
دور از تو به انتظار بودن تا کی؟! اللهم عجل لولیک الفرج🙏
خدایا؟توفیق بندگی و دوری از گناه و نیت پاک،شناخت حرام را بما عطا بفرما
و با هدایت و استقامت در راهت گرامیمان بدار🙏
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۸ ، ۰۴:۵۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

چه خوب می شد اگر بعد از این بهانه نگیرم

سراغ هیچ کسی را در این زمانه نگیرم


چه خوب می شد اگر بی خیال خاطره بودم

که دسته دسته گل از دست رودخانه نگیرم


سرم به کار خودم باشد و خیال بلندم

چنان که هیچ سری را به روی شانه نگیرم


دلم گرفته چه می شد که بی تو دلخوشی ام را

از این انار ترک خورده، دانه دانه نگیرم


مرا ببر به همان کوچه، قول می دهم این بار

گلوی نازک گنجشک را نشانه نگیرم


اگرچه فاصله ها زیر پای راه نشستند

که دست های تو را باز کودکانه نگیرم


به رغم این همه حالا تو رو به روی منی، پس

نخواه زل نزنم، دست زیر چانه نگیرم


منم همان که تو با شعله های آبی چشمت

به آتشم زدی و خواستی زبانه نگیرم...!     

                        ''عبد الحسین انصاری''


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۱۱:۵۵
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

خدا جونم ؟!به داده و نداده و گرفته ات شکر،شکر شکر

که داده ات  نعمت است و

نداده ات حکمت 

و گرفته ات امتحان.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۴:۲۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ازینکه چشام بارونی شد ناراحت نیستم؛

ازینکه تنهام ناراحت نیستم؛

ناراحتم ازینکه چندین سال دوستی و عشقو ندیده گرفت؛

ازین ناراحتم که پشتمو خالی کرد ... 

ازین ناراحتم که دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم... 😢

آرام جان از عشقمان چیزی نمانده
دوری تو جان مرا به لب رسانده!
بی آشیان از غم تو ویرانم در این هوا بغضی پر از تکرارم…
آرام جانم میرود از سینه جانم
میبرد آتش و خاکستر شدم آخر نماندی!
باران عذابم میدهد دریا عذابم میدهد!
از ماه تنهاتر شدم آخر نماندی…

آخر همان شد که نباید میشد...!😔

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۰:۲۱
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ای همراه بی همراهان؟!😭

ای مونس بی همدمان؟😭

ای یار و دلسوز آنکس که دلسوزی ندارد😭

ای پناه هر طرد شده؟😭

ای راهنمایم در سرگردانی😭خدایا؟من جز تو چه کسی رادارم؟!😭😭😭

از تو میخواهم بامن مداراکنی و بمن رحم کنی و به آنچه روزی ام نموده ای 

خشنود و قانع بداری .... آمین یا رب العالمین😢

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۰۰:۲۸
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ