کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

دعای فرج 




خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد


و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد و تویى یاور و شکوه بسوى تو است


و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو اس
ت خدایا درود فرست بر



محمد و آل محمد آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام



و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک مانند


چشم بر هم زدن یا نزدیکتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا کفایت کنید


که شمایید کفایت کننده ام و مرا یارى کنید که شمایید یاور من اى سرور ما اى صاحب


الزمان فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا همین ساعت
همین ساعت هم اکنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترین مهربانان به حق


محمد و آل پاکیزه اش. . .

سکوت جمعه پر از طعم تلخ تنهایی، دلم گرفته از این جمعه‌ها نمی‌آیی؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۰ ، ۱۲:۲۴
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ



ایثار کنم؟ یعنی که چشمم را ببندم؟

دنیای غم باشم ولی بر غم بخندم؟

تو غافل از من باشی و من بی توقع،

مرداب باشم؟ بی صدا باشم؟ بگندم؟




ایثار یعنی اینکه تو آزاد باشی؟

چون مرد هستی در پی ایجاد باشی؟

من پای طفلم شعر سوز و ساز باشم؟

تو در تب عشقی نوین دلشاد باشی؟




از قصه های آسمان، پرواز با تو؟

دلشوره های فرصت آغاز با تو؟

دنیا قفس باشد برای من که هر شب،

گویم که تو می آیی و من باز با تو؟




در چرخه ی تکرار این عمر دروغی،

تنهاتر از تنها میان این شلوغی،

از خویش دیگر خسته ام، از زندگی هم

از این سیاهی هایِ محض و بی فروغی




اما زنم، باید زنی را پاس دارم

چون مادرم، بر مهر خود وسواس دارم

روزی اگر بر مرد خود طغیان نمایم،

بر گردنم انگار حق الناس دارم




ایثار یعنی یک زن و عمری مدارا

مُهر سکوتی بر لب و چشمانِ گویا

یعنی که در بیراهه ی از خود گذشتن،

پروا کند از هرچه دل، از هرچه رویا!


"نرگس عینی"

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۰ ، ۱۰:۵۳
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ



اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی

بوته ای در دامنه باش

ولی بهترین بوته ای باش

که در کنار راه روییده

اگر نمی توانی درخت باشی ، بوته باش

اگر نمی توانی بوته باشی

علف کوچکی باش

و چشم انداز کنار شاه راهی را شادمانه تر کن

اگر نمی توانی نهنگ باشی

فقط یک ماهی کوچک باش

ولی بازیگوش ترین ماهی ِ دریاچه

در این دنیا برای همه کاری هست ؛

کارهای بزرگ ، کارهای کمی کوچک

و آنچه وظیفه ماست ، چندان دور از دسترس نیست

اگر نمی توانی شاه راه باشی ، کوره راه باش

اگر نمی توانی خورشید باشی ، ستاره باش

با بردن و باختن ، اندازه ات نمی گیرند

هر آنچه هستی بهترین باش. . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۰ ، ۱۸:۱۴
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

پیشاپیش مبعث خاتم پیامبران،‌ رسول مهر ومودت آزادی وآزادگی را به مسلمانان

و تمامی  دوستان  تبریک وتهنیت عرض کرده وامیدوارم که همواره درسایه الطاف 

آن رسول همام پله های رشد وترقی را یکی پس از دیگری بپیمایید.



بعثت شکوفایی است ؛ از متن بیرون آمدن است ؛ از قضا به قدر کشیده شدن است ؛

از اصل به فرع تجلی کردن است‹‹ ما لحظه به لحظه در بعثت هستیم ››


"استاد علامه حسن زاده آملی"

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۰ ، ۱۹:۲۵
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ