دلتنگ . . .
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۸۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ
امروز تنهایم مثل دیروز
اما دردل باتوبودن راحس میکنم
تونیستی که درگوشم شعرزندگی رانجواکنی
اما کاش بودی
اشکهای بی طاقتم به روی گونه هایم جاری شدند
اما چه سود که بی حاصل اند
زمزمه ای باخودمیکنم شب وروز صبر صبر صبر
اما دردلم کلمه وصل نورامید رابه قلبم می تاباند
میدانم میدانم رسیدن به تورویا نیست
واقعیت است
دل تنگم برایت آرزوهایم دردلم ناکام مانده
درنگاهم سکوت و درچشمانم فریاداست
سکوتی به وسعت فریاد
فریادی رسا وآتشین
دلم تنگ است برایت کاش میدانستی این را . . .
اما دردل باتوبودن راحس میکنم
تونیستی که درگوشم شعرزندگی رانجواکنی
اما کاش بودی
اشکهای بی طاقتم به روی گونه هایم جاری شدند
اما چه سود که بی حاصل اند
زمزمه ای باخودمیکنم شب وروز صبر صبر صبر
اما دردلم کلمه وصل نورامید رابه قلبم می تاباند
میدانم میدانم رسیدن به تورویا نیست
واقعیت است
دل تنگم برایت آرزوهایم دردلم ناکام مانده
درنگاهم سکوت و درچشمانم فریاداست
سکوتی به وسعت فریاد
فریادی رسا وآتشین
دلم تنگ است برایت کاش میدانستی این را . . .

۸۹/۱۰/۰۷