جمعه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۰، ۰۷:۰۵ ق.ظ
زُل می زنم به چشم غزلهای بی کسمدیگر به پای فاصله هایت نمی رسمبر سوگ مرگ قافیه ها غبطه می خورمپُر التهاب از این قلم ِ شور یا گـَسمکالم به حس ِ لحظه ی غربت که در شماستمی ریزم از تمام ِ قدم های نارَسَماین روزها بدون تو اینجا پُر از غم استآقا! ترانه ها شده زنجیر و محبسمنیلوفری ترین گلِ مرداب! یادتانرنگین تر از گل است ، به بیچارگی قسممن لعنتی تر از همه ی ابرها شدماما به مُهر بوسه ی دریا مقدّسمآرام می شوی و مرا موج می دهیامشب پُر از بهانه ی دریای اطلسمحالا غروب جمعه ی آخر شد و هنوزدر انتظار آن گل ِ زیبای نرگسم"ابراهیم ققنوس"
|
۰
۰
۹۰/۰۱/۲۶
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ