تنهایی .. باید ماند و دید .. شاید روزی دوباره دستهایم را بگیرد ... شاید ...!
چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ
بیتوته کوتاهی ست جهان در فاصله گناه و دوزخ
خورشید
همچون دشنامی بر می آید
و روز
شرمساری جبران ناپذیریست
آه ...!
پیش از آنکه در اشک غرقه شوم چیزی بگوی
درخت٬جهل معصیت بار نیاکان است
و نسیم وسوسه ئی ست نا به کار...
مهتاب پاییزی
کفریست که جهان را می آلاید...
چیزی بگوی پیش از آنکه در اشک غرقه شوم .. چیزی بگوی
هر دریچه نغز
بر چشم انداز عقوبتی می گشاید...
عشق
رطوبت چندش انگیز پلشتی ست
و آسمان... سرپناهی
تا به خاک بنشینی وبر سرنوشت خویش گریه ساز کنی.آه ...!
پیش از آنکه در اشک غرقه شوم چیزی بگوی٬ هر چه باشد
چشمه ها
از تابوت می جوشند
و سوگواران ژولیده آبروی جهانند...
عصمت به آینه مفروش که فاجران نیازمندترانند...
خاموش منشین خدا را
پیش از آنکه در اشک غرقه شوم
از عشق
چیزی بگوی ...!" شاملو "
۹۲/۰۷/۱۰
از نوع مهر
همیشه در رگ هایمان
جوشان خواهد بود ..................!!