کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

خداحافظ . . .

سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۸۹، ۱۰:۲۱ ب.ظ

Image By Fotos.Blogfa.Com


تو را از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ

مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ



میان های های گریه گفتم دوستت دارم

از این دنیا گذشتم ای ز جان بهتر خداحافظ



برای آنکه دردم کم شود از من نهان گشتی

ولی با رفتنت شد دردم افزون تر خداحافظ *



تو گرم مهربانی ها شدی آری نمی دانی

به آتش می کشد من را هنوز آذر خداحافظ



مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را

برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ



تنم می سوزد از تب سالها اینگونه خوابیدم

در آغوش غمت با دیدگانی تر خداحافظ



به محض آنکه چشمم روی هم آید تو را بینم

نمی دانی چه دارم می کشم یکسر خداحافظ



سکوتم بغض بی حدیست جاری تا به روز حشر

سکوتت جور پنهانیست ای دختر خداحافظ



صدای در شنیدم باز کردم غصه ای نو بود

به خواری گشته ام بازیچه ی این در خداحافظ



به محض آنکه گفتم می روم با خنده ای گفتی

برو هر جا که می خواهد دلت بهتر خداحافظ

"  احسان اکابری  "

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۱۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نظرات  (۲)

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه مشهورش تا به آن حد گندم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم
سلام
خوشحالم که شعرم مورد توحه شما قرار گرفته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی