می سرایم این بار . . .
يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۸۹، ۰۶:۴۲ ق.ظ
می سرایم این بار ، یک غزل از شادی
با دلی غمدیده
می نویسم این بار قصه ی آزادی
شاید آرام شود ، دل بی کینه ی من
نشود بار دگر شعرم ، آیینه ی من
می نویسم شاید مردم دهکده ی غصه و غم
یک نهال از شادی بر دل خود کارند
و دل صخره و سنگ پراز احساس شود
کوه عاشق شود و
دل دریا بتپد
می سرایم شاید
عشق ارزان نشود
هیچ یاری دگر از خاطر یاری نرود
خاطر هیچ گل از خار مکدر نشود
شاید این بار کبوتر شوم و
زیر بارن نگاهت آرام
پر به آنسوی افق ها بکشم
تا که شاید
پس از این دوری تلخ
قدری احساس مرا درک کنی
می سرایم شاید
هیچ چشمی دگر ابری نشود
شاید آن خاطره سبز بهار
در دل این سرما باز تکرار شود . . . !
۸۹/۱۲/۰۱
web zibaii darin. tabrik migam
khoshhal misham az webe ma didan konid va nazaretun ro rajebe un begin
tabadole link ham mikonim!!!!
www.fazasazan.ir
www.robopayam.blogfa.com