کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

ای قلم . . .

پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۰، ۰۱:۲۴ ب.ظ
https://encrypted-tbn3.google.com/images?q=tbn:ANd9GcR25jYIw8p7zmHcfLh_3PRfQv5iZzgzFDRHGw90rAIPiuYvEpUT


ای قلم بشکن تو از این آه من

یا بسوز از این غم جانکاه من



یا برایش نامه ای از دل نویس

یا بکش شکل مرا با چشم خیس



ای قلم از من برایش ناله کن

شعر هایم شعر هایم رابرایش نامه کن



ای قلم تو بوده ای در دست من

شاهدی بر هر چه بود و هست من



ای قلم ای شاهد شب های من

ای که هستی همدم تنهای من



ای قلم اشکت نمی ریزد چرا؟

می برم حسرت به صبرت مرحبا



ای قلم آخر نمی سوزی؟ بگو

از نگارش های من آتش بجو



ای قلم در دست من فریاد کن

از غمم در هر کجا بیداد کن



ای قلم ای شاهد این آه من
بشکن آخر از غم جانکاه من

" ... "

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۲۶
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نظرات  (۶)

سلام...وبت خیلی خوشکله...به منم سر بزن و منو با اسم زیر تیغ عشق لینک کم...ممنون میشم

ممنونم
سلام.با یه مطلب طنز اپ کردم و منتظر نظرات قشنگت هستم.زیاد چشم به راهم نذار.
درود صد درود به آجی سحربانوی باذوقم. معلومه خودت شعر رو گفتی که اسم شاعر رو ننوشتی. آفرین ردیف و قافیه اش خوب بود و ریتم شعر هم موزون بود و به دل نشست. الته من نه کارشناسم و نه شاعر. در حد سواتخودم گفتم. اما اینقد غمگین ننویس سحر جان. امیدوارم یه روز کتاب شعرت رو از کتابفروشی محله امون بخرم
مواظب خودت باش. فدای تو داداشی
کنار نیمکت منتظر توام
اما تو نیامدی
سرد است؟
یا شاید آنقدر برف باریده که زیرشان مدفونم
یا نیمکت را گم کرده ای
و منی که منتظر بودم تا بیایی
با سلام

ممنون از این که سر زدید.
۰۵ آذر ۹۰ ، ۰۴:۵۸ دوست و آشنای رفتنی شما
خوشا یک لحظه دیدار تو ای دوست
که عمر من همین یک لحظه زیباست
خوشا شعری روان بر پایت ای دوست
که شعر من چو قطره پای دریاست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی