گریه سیب ...
دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ق.ظ
شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من ، درین خانه تنها ، تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان ، حس کردم :
که کسی ،
آنجا ، بیرون ، در باغ ؛
در پس پنجره ام
می گرید...
صبحگاهان ، شبنم
می چکید از گل سیب
"هوشنگ ابتهاج"
۹۱/۱۰/۱۱
نباید بدو شاد بودن بسی