Unknown
دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۰۸ ب.ظ
گرچه عمریست غریبانه فراموش تو ام
باز مشتاق تو و گرمی آغوش تو ام
باورم نیست که بیگانه شدی با من و من
همچو یک خاطره ی کهنه فراموش تو ام
شانه بر زلف سیاهت چو زنی یاد من آر
که چنان زلف تو آویخته بر دوش تو ام
نیستی تا که بگویم به تو ای مایه ی ناز
تشنه ی بوسه ای از آن دو لب نوش تو ام
حسرتی گر به دلم هست همان دیدن توست
من پرستوی خزان دیده و خاموش تو ام
"محمد نوعی"
۹۲/۰۴/۱۰