من که نمیدانم امشب چه شبی است...فقط میدانم "می بخشی" و "می بخشی"..!
شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۲۲ ب.ظ
دامن دامن خوشه های گناه؛
دامن دامن دلتنگی؛
دامن دامن اندوه؛
پای بسته در تعلقات زمینی؛
دل بسته در تعلقات فرومایه؛
بریده از آسمان...
بریده از ریسمان خداوند؛
دور از سرزمین فرشتگان؛
اینک منم که آمده ام بخوانمت ای نور...!
به آن نام عزیز که خوبانت، هر آن می خوانند..!
به آن نام عزیز که دوستانت در این سحرگاه می خوانند...!
دامن دامن دلتنگی؛
دامن دامن اندوه؛
پای بسته در تعلقات زمینی؛
دل بسته در تعلقات فرومایه؛
بریده از آسمان...
بریده از ریسمان خداوند؛
دور از سرزمین فرشتگان؛
اینک منم که آمده ام بخوانمت ای نور...!
به آن نام عزیز که خوبانت، هر آن می خوانند..!
به آن نام عزیز که دوستانت در این سحرگاه می خوانند...!
کوبه درت را می زنم، ای میزبان همیشگی اجابت!«سبحان من یعلم جوارح القلوب»...!
امشب خدا بگشود درهای سما را
پیوسته می خواند به خود اهل دعا را ... !
گر پهن کردی ساعتی سجاده ات را
یاد آر یاران و ببرهم نام ما را...التماس دعا..!
۹۲/۰۵/۰۵
"جوانی "
آپم