خالی از هر بیت و منظوری من فکر میکنم یکی از همین روزها پارهی ابری آشنا میآید از فراز گلدانهای تشنه میگذرد از فراز پیالههای خالی میگذرد میرود سراغ مرا از ستارههای دوردست میگیرد بعد که من آمدم با هم کاری خواهیم کرد، مثلا ... ممنونم
یکی رو می شناسم به ما که میرسه چنان بی صدا راه میره که متوجه نشیم!!! دو تا رو می شناسم به ما که میرسه چنان بی صدا راه میره که متوجه نشیم!!! خیلیا رو می شناسم.......
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من فکر میکنم
یکی از همین روزها
پارهی ابری آشنا میآید
از فراز گلدانهای تشنه میگذرد
از فراز پیالههای خالی میگذرد
میرود سراغ مرا از ستارههای دوردست میگیرد
بعد که من آمدم
با هم کاری خواهیم کرد، مثلا ...
ممنونم