کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

... !

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ب.ظ

❤‿︵‿︵❤‿︵‿︵❤❤‿︵‿︵❤‿︵‿︵❤

برای شکستن من یه اخم کافیه


نیازی به فریادت نیست


واسه اشک ریختنم سکوتت کافیه


نیازی به قهر نیست


برای مردنم حرف رفتنت کافیه


نیازی به انجامش نیست...!

❤‿︵‿︵❤‿︵‿︵❤❤‿︵‿︵❤‿︵‿︵❤

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۱
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نظرات  (۱)

۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۳ دوست و آشنای رفتنی شما
چه مغرورانه اشک ریختیم ... چه مغرورانه سکوت کردیم ... چه مغرورانه التماس کردیم ... چه مغرورانه از هم گریختیم ... غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند ... هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم و هدیه خداوند را پنهان کردیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی