به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
فشار خونم را گرفتند، معلوم شد که رقت قلبم پایین آمده.
زمانی که دمای یاد خدا را سنجیدند، معلوم شد 40 درجه اضطراب دارم.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه حضور نیاز دارم، بی خدایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم پا به پای خوبان و صالحان گام بردارم..
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی در ایمانم رخ داده بود...
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از دنیای کوچک دور و برم فراتر ببرم و جاودانه ها را ببینم
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم حتی صدای رسای منادیان دینش را ...!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد ... مرا به متخصصان ویژه بیماریهایم ارجاع داد تا ازنسخه جاودان و بی نقص کلامش(قران) در حد ظرفیت وجودم بهره ببرم نه در حد تخصص آنها .... و من به شکرانهاش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده استفاده کنم و با یاری جستن از تخصص شفا یاوران مهربانش راه بهبود را سریعتر طی کنم.
من میخواهم هر روز صبح وقتی هنوز پلک خورشید باز نشده... یک لیوان قدردانی بنوشم
فشار خونم را گرفتند، معلوم شد که رقت قلبم پایین آمده.
زمانی که دمای یاد خدا را سنجیدند، معلوم شد 40 درجه اضطراب دارم.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه حضور نیاز دارم، بی خدایی
سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم پا به پای خوبان و صالحان گام بردارم..
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی در ایمانم رخ داده بود...
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از دنیای کوچک دور و برم فراتر ببرم و جاودانه ها را ببینم
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را
آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم حتی صدای رسای منادیان دینش را ...!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد ...
مرا به متخصصان ویژه بیماریهایم ارجاع داد تا ازنسخه جاودان و بی نقص کلامش(قران) در حد ظرفیت وجودم بهره ببرم نه در حد تخصص آنها ....
و من به شکرانهاش
تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده استفاده کنم و با یاری جستن از تخصص شفا یاوران مهربانش راه بهبود را سریعتر طی کنم.
من میخواهم هر روز صبح
وقتی هنوز پلک خورشید باز نشده... یک لیوان قدردانی بنوشم