کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

الا بذکر الله تطمئن القلوب...!

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ب.ظ
http://sangariha.com/i/attachments/1/1392061854159256_large.jpg

دلم گرفته خدایا؟

 

تو دلگشایی کن

 

من آمدم به امیدت

 

تو هم خدایی کن ...!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۱
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نظرات  (۲)

۱۸ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۰۲ دوست و آشنای رفتنی شما
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...

فشار خونم را گرفتند، معلوم شد که رقت قلبم پایین آمده.

زمانی که دمای یاد خدا را سنجیدند، معلوم شد 40 درجه اضطراب دارم.

آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه حضور نیاز دارم، بی خدایی
سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...

و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم پا به پای خوبان و صالحان گام بردارم..

بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی در ایمانم رخ داده بود...

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از دنیای کوچک دور و برم فراتر ببرم و جاودانه ها را ببینم

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را
آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم حتی صدای رسای منادیان دینش را ...!

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد ...
مرا به متخصصان ویژه بیماریهایم ارجاع داد تا ازنسخه جاودان و بی نقص کلامش(قران) در حد ظرفیت وجودم بهره ببرم نه در حد تخصص آنها ....
و من به شکرانه‌اش
تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده استفاده کنم و با یاری جستن از تخصص شفا یاوران مهربانش راه بهبود را سریعتر طی کنم.

من میخواهم هر روز صبح
وقتی هنوز پلک خورشید باز نشده... یک لیوان قدردانی بنوشم
۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۷ دوست و آشنای رفتنی شما
خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز

با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم،


" ببخش
"!


شهید مصطفی چمران

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی