کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب

۶۲ مطلب در مهر ۱۳۸۹ ثبت شده است

ای خدا ! درد دلم را با که گویم ؟!

بار دیگر بسته شد , درها برویم


بازهم سر کوفتن , بر درب بسته

بازهم راهی به پشت در نجویم


بازهم زاری و گریه , از ته دل ،

برهمان , ویرانه های آروزیم!


بازهم با اشک تلخ دیدگانم

چهره ی غمدیده را , باید بشویم ,


بازهم باید , به صحرای جدائی

یکّه وتنها ، ره دنیا بپـُویم ,


تیره گی های دلم ‌، پایان ندارد

در پی نوری خدایا ،


بی سبب در جستجویم

رنگ شادی را ندیدم ،


جز غمی بر دل ندارم

غم فقط چون یار جانی ,


میدود هر دم بسویم

ای خدا با سوز گریه ،


پشت درگاهت نشینم

تا که حاجـت را نگیرم ،


دست ازاین درگه نشویم
دست ازاین درگه نشویم!!!ـ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۸۹ ، ۱۷:۱۳
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

 

هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو   نمی شود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۸۹ ، ۱۱:۱۶
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.comدلم تنگ است این شبها یقین دارم که می دانی 

         صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com  

بهار-بیست دات کام   
تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.comشدم از درد و تنهایی گلی پژمرده و غمگین  

ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی  بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.comمیان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم 

 چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته می رانی بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com تپش های دل خستم چه بی تاب و هراسانند 

 به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com دلم دریای خون است و پر از امواج بی ساحل 

 درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com همواره قلب بیمارم به یاد تو شود روشن 

 چه فرقی می کنداما تو که این را نمی دانی بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا 
سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۸۹ ، ۱۳:۴۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ


ســــــوختم


بـــــــــــــــاران بزن


 شـــــــاید تو خاموشم کنی


 ســــوزش این زخمهــــــــا را


شــاید امشــــــــــب کــــم کنـــــی


من سراپای وجودم آتـــــــــــش است


 پس بـــــــــزن بـــــــــــاران بـــــــــــزن


 شــــــــــــــــــاید تــــو خــــــاموشم کنــــــــــی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۸۹ ، ۱۳:۳۸
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

                           

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی



عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۸۹ ، ۰۹:۰۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

به آسمان شعری بنویسید و بگویید :

یک ستاره نمی خواهد بدرخشد

چه می شود ؟

یک ستاره کمتر !

به دریا شعری بنویسید و بگویید

یک رود نمی خواهد یه دریا بریزد

 رودی اگر به دریا نریزد چه می شود ؟ 

 آب از آب تکان نمی خورد !

من می خواهم دور خودم حلقه بزنم

 بچرخم و آب بر آتشم بزنم

به شعر بگویید

یک نفر میخواهد

امشب غزل غزل بمیرد و در سپیده دمان

گریه کند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۸۹ ، ۰۸:۱۱
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

دست براین دل غمگین مگذار


کز شرار دل من میسوزد


و دگر آینه هم با افسوس


همره دیدهء من گریه کنان


دیده بر دیده ی من می دوزد


با دلــم هیــچ مـگو


که ز بغضــی ســوزان


شاخه ی صبـــرو تحمل د آن


بی امان میشکند در اندوه


و دلم, همچو غروبی غمناک


پشــت کوهـی تنـها


در پریشـــانی روح


دعا دست نیازی دارد


پس خدای منه سرگشته کجاســت


که ببیند , دلِ ویرانم را


دیده ی خسته و گریانم را


بغض پنهان شده در جانم را


از دلم هیچ مپرس


که هر آن شب به مناجاتی پاک


در پس شــعله ی شمعی آرام


تا سحرگاه خـــدا


دیده ای بیــدار است


و درین نیـم ره رفتـهء خـویـش


در سوال دل خود وامانده سـت


که خدای منه سرگشته کجاســت


که اگر از سر رحمت بر من


در شادی را بست


با دلم باز بگوید ز چه رو


همچنان درب محبت بر دل


قفل و زنجــیر شد ه ست


و کدامین روزی پاسخی خواهد داد


بر مناجات منه حیرانـی


که بسـی آزرده


که بسـی وامـانده


همچنان گریانم همچنان گریانــم


پس خدای منه سرگشته کجاسـت


که مرا دریابد ، که مرا دریابد


منکه در این شب تردید سیاه


بس باو محتا جــم


بس باو محتاجــم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۸۹ ، ۱۴:۰۱
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

شاید ان روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد

خبر از دل پر درد گل یاس نداشت

باید اینطور نوشت :

هر گلی باشی چه شقایق چه پیچک چه یاس زندگی اجباری است.

زندگی در گرو خاطره هاست

خاطره در گرو فاصله هاست

فاصله تلخ ترین خاطره هاست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۸۹ ، ۰۷:۴۳
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

 با همه لحن خوش آوایی ام
در بدر کوچـــه تنهاییم


ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمـه تو از همه پـر شورتــر


کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

 
کاش که همسایه ما می شدی
مایــه آسایه ما می شدی ...


هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود


دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد


نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت


نام تو آرامی جان من است
نامه تو خط امـان من است


ای نگهت خاستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب


پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنـــگرم
 ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده دیدار ما 
-----------------------------------
شاعر : زنده یاد آقاسی

اَللّهُمَّ

کُنْ لِوَلِیِّکَ

الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ

صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ

 فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة

وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً

وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ

 طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها

طَویلا............امین یا رب العالمین

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۸۹ ، ۱۶:۱۴
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

من خجالت میکشم

تابیایم سمت پرواز ندا

من خجالت میکشم

تا بیایم سر به سودای خدا

من خجل هستم ازین شمع گناه

همه رفتند به سوی نور من ماندم درین سودای اه

حس پوچی میکنم

گوئیا عالم سفیدومنفقط ماندم سیاه

ارزوی مرگ را گفتست مولایم مکن

ورنه من روزی  هزاران بار

میکشم خودرا میان  نای چاه

من دلم تنگ شب رویایی است

من دلم تنگ است تنگ ان نمایان روی ماه

نیست دیگر نام زیبای غلامی سوی من

چون گرفته از گنه  رنگ غم این روی من

گریه دارم بس زیاد اما چرا

چشم من شرم نمایان کردن الماس ها

دست من گیر ای خدا

خسته ام من...خسته از ماوشما

خسته از رسم نوا

پس کجا هست همان منجی این دنیای ما؟؟؟

ای وای من

ترسم که اخر من نویسم:

((ماکه رفتیم خداوند نگهدار شما))


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۸۹ ، ۱۵:۰۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ