پشت چراغ قرمز ایستاده بودم
ناگهان کودکی آمد و گفت:
چسب زخم میخواهید؟ پنج تا صد تومن؟
با خود گفتم اگرتمام چسب زخمهایت را هم بخرم
نه زخم های من خوب می شود و نه زخم های تو . . .
نمیدونم که این روزا ؛ توی دلت چی میگذره؟!!
من هنوزم فکر توام ؛ اما دلت بی خبره !!!
نمیدونم چطور باید ؛ حرفمـو راحت بزنم !!؟
فقط بمون تو قصه مون ؛ من دلتو نمیشکنم!!!
قشنگترین لحظه عمـر؛ لحظه با تو بودنه!!!
حتی اگه نباشی تو ؛ عطـر تن تو با منه!!!
احساس قلب من شده ؛ بودن تـو تا ابـــد!!!
نمیشه حتی توی خواب ؛ قید نگاه تو رو زد!!!
خوب میدونم که گوش تو ؛ از حرف عاشقی پره!!!
اما بدون که سرنوشت ؛ بی تو رقم نمیخوره !!!
توشک نکن به حس من ؛ تا غم تو دنیام نشینه!!!
من از تو عاشق تر شدم ؛ فرق من و تو همینه !!! . . .
" ... "
بوسه می زنم بر دست های پــــــــــــــدرم
که هیچگاه دست هایم را رها نکرد
♠♠♠
بـا بــا جون ؟!!
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مثل آرامش بعد از یک غم…
مثل پیدا شدن یک لبخند…
مثل بوی نم بعد از باران…
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مــن به آن محتاجم …!!!
♣♣♣