تومیدانی آنها که از چشم میافتند ... دقیقا کجا میافتند؟ ...
چندیست دنبال خودم میگردم...!
تومیدانی آنها که از چشم میافتند ... دقیقا کجا میافتند؟ ...
چندیست دنبال خودم میگردم...!
به خاطر دوست داشتنت خجالت نکش ؛
اونی باید خجالت بکشه ،
که می دونه دوسش داری اما…
دوست داشتن “بلد” نیست !!!
اشک ها قطـره نیستنـد !
بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد
فقط بخاطـر اینکه :
پیـدا نـمیکنند کسى را که معنــى این کلمـات را بــفهمـد !!!
دریا
دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من
وقتی تو نیستی
سر می گذارم
در دست های شعر
و دلتنگی هایم را
قطره قطره
کلمه می شوم..!
زندگی دیکته گفت و ما همش غلط پشت غلط
عشق و نوشتیم با الف نقطه گذاشتیم ته خط
منو از اول همه جا نشوندن آخر کلاس
حالا می گن یه کاری کن ، می گن حسابت با خداست
خدا اجازه من دلم ، بسته به زنجیر غمت
نگا نکن به جرم من ، نگا بکن به کرمت
خونه ی بی چراغ من ، از تو همیشه روشنه
بخشش چندم توئه ، توبه چندم منه
تو بهترین رفیقمی نمیشه دل از تو جدا
گمم نکن تو تاریکی ، دستمو ول نکن خدا
خدا اجازه من دلم ، بسته به زنجیر غمت
نگا نکن به جرم من ، نگا بکن به کرمت…!
کاهش جان من ، این شعر من است
آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی .... شعر مرا می خوانی ؟!
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی
نه .... دریغا ، هرگز
کاشکی شعر مرا می خواندی ..!
باور عشق برایش سخت است...
ای خدا باز به یاری نسیم سحری .. میشود آیا دل به دل زک من دربند...؟
به غــــــــــم کسی اسیــــــرم که زمن خبــــــــــر ندارد
عـــــجب از محبـــــت من که در او اثــــــــرندارد
غــــــــــلط است هر که گویـد دل به دل راه دارد
دل من زغـــــــصه خون شد دل او خبــــر ندارد ..!