درد دارد ؛ وقتی ...
من عاشقانه هایم را می نویسم ...
دیگران یادِ عشقشان می افتند...
اما تو بی خیالی !!! ...
درد دارد ؛ وقتی ...
من عاشقانه هایم را می نویسم ...
دیگران یادِ عشقشان می افتند...
اما تو بی خیالی !!! ...
ای پـرازعاطفــــــه در قحــــــط محبـت بـا مـن
کــــــــاش می شد بگشایی سر صحبت بـا مــن
هیــــچ کس نیست که تقسیــــم شود در اینــــجا
درد تنهـــــایی و بی برگی و غـــــربت با مـن
از خـــــــروشانی امـــواج نـــــگاهت دیـریست
بــــــاد نـگشوده لبــش را به حـــــــکایت با مــن
خـــــواستم پــَـر بزنم بــا تـــــو به معراج خـیال
آسمــــان دور شـد ازروی حـــــــسـادت بـا مــن
بعــــد ازاین شــــــور غـزلهـــای شکوفـا با تــو
بعــد ازاین مــرثیه و غــــربت و حـسرت با مـن
گـرچـه کــــوچیدی ازاین بـــاغ ولـی خـواهد مانـــــد
داغ چشمـــان تــــــــو تـا روز قیــــــــامـت با مـن
.چه می شد که ما را در جمع پروانه هایت پذیرا می شدی؟
چه می شد که می آمدی
تا تشعشع گرمی نگاهت چشم دلمان را روشن می کرد.
مهدی جان نظری فرما.
به همه پروانه هایی که در کوچه های انتظار
به امید حس کردن گرمای وجودت گرد هم آمده اند.
مولا جان نظری فرما...
این روزها تمامی لحظه هایش برگ برگ کتاب قطورانتظاریست که
به امید آمدنت از پس هم ورق می زنیم...
می خواستم از دوری ات شکوه کنم...
اما به یاد آوردم که در میان ما نظاره گرمان هستی!
به یاد آوردم که در برابر چشمان منتظرت،چگونه دلت را آزرده ایم!
خبرآمد، خبری در راه است...
ای یوسف فاطمه!می خواستم بگویم تا سر حدجنون از فراقت خسته ایم...
اما به یاد آاوردم که که منتظرانت خستگی ناپذیرند!...
پس چگونه خود را منتظر بنامیم در حالی که از خود نیز به ستوه آمده ایم؟!
ای دلبند زهرا...
نه پای پیش داریم ونه پای پس...!
شما بگو به کدامین سوی روی گردانیم؟
انتظاری بی پایان از سویی...
ودشواری ها از سویی دیگر،محرک نومیدی مایند!
چشم به راه بهار آمدنت بودن ،چه گوارا...
ای قرار دل های بی قرار!ای نازدانه هستی!
تا کی در انتظار روزها وسال هارا شماره گری؟!
ای دلبر غائب از نظر!
چه بگویم که خود می دانی چه در دل می گذرد...
مولا جان .. هفته ها که دیگر هیچ ....
چله هایم بی تو در حال عبور است...
دعایی نما تا ریشه کن کنیم هر آنچه مانع رسیدن به شماست... !
سلام بر ماه وماه پاره آسمانی اش!
سلام بر موعود انبیاء!
سلام بر منجی آدمیان!
سلام بر مهربان ترین انسان!
وسلام بر امید منتظران وسلام بر گل نرگس...
ای قرار دلهای بی قرار!...
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟!!
فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد