کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

کـوچــه ی تنهـــــایـی

درویش کوچـــــــــه های تنهــــــــاییم ، کاسـه ی گـدایــی مـرا ، سکه ی نگـــاه تـو کـافـیــست...!

بگذار

تا درغـــــربت کـــــــــــوچه ام

کنارخـــــــطهای سیاه دفتـــــــــرم

به احترام قــــــــلب شـکستــــــه ام

بــــمیــــــــــرم ...!

************************
شعـــــــــر من کوچـــــــه پیچاپیچی است ؛

کوچــــــــــه باغیست که تنهـــــا یک شب !

تــــــــو از این کوچـــه گذشتی مغــــــــرور ؛

سـالهـــــــــا میـگـــــــــــــــــــــذرد ...

سالهـــــا در گـــــذر کوچـه نــــــــــگاه دیـوار!

دیده بـــــس رهگـــــــــذران را خامــــــــوش ...

دیده بـــــــــس رهگــــــذران را پــرشـــــــور ...

لیک ای رهگــــــــذر یک شبه ی " کـوچـه تـنـهـــایـــی " من

جـــــای پای تـــــو در این کوچــــــــــــه بجا مانده است...!


************************

بایگانی
آخرین مطالب
http://charbagh.com/public/album_photo/3f/9c/05/591a8_8864.jpg?c=5ba6

ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی
بانوی بو تراب چرا پا نمی شوی پهلوی منهم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمی شوی با قطره قطره اشک سلامت نموده ام
زهرا بده جواب چرا پا نمی شوی خورشید لطمه دیده حیدر بلند شو
بر جمع ما بتاب چرا پا نمی شوی رفتی و روی صورت خود را کشیده ای
ای مادر حجاب چرا پا نمی شوی بی تو تمام ثانیه ها دق نموده اند
رفته زمان بر آب چرا پا نمی شوی روی کبود تو به نگاهم اشاره کرد
مردم از این خطاب چرا نمی شوی می میرد از تنفس دلگیر کوچه ها
ای غنچه های ناب چرا پا نمی شوی
"رحمان نوازنی"

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۴۸
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ترک یاری کردی و من همچنان یارم ترا

دشمن جانی و از جان دوست تر دارم ترا


گر به صد خار جفا آزرده سازی خاطرم

خاطر نازک به برگ گل نیازارم ترا


قصد جان کردی که یعنی دست کوته کن ز من

جان به کف بگذارم و از دست نگذارم ترا


گر برون آرند جانم را ز خلوتگاه دل

نیست ممکن جان من کز دل برون آرم ترا


یک دو روزی صبر کن ای جان بر لب آمده

زآنکه خواهم در حضور دوست بسپارم ترا


اینچنین کز صوت مطرب بزم عیشت پر صداست

مشکل آگاهی رسد از ناله ی زارم ترا


گفته ای خواهم "هلالی" را به کام دشمنان

این سزای من که با خود دوست تر دارم ترا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۲۰
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

"من"

مرا که میشناسی؟!

خودمم...

کسی شبیه هیچکس!

کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی...

شبیه شعرهایم هستم،
    
شاد،     گاهی غمگین،        مهربان،
    
 صبور،     کمی هم بهانه گیر


اگر نوشته هایم را بیابی منم همان حوالی ام...

شبیه باران پاییزی؛

از فاصله ها دور

و به عشق نزدیک...!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۱۳
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
شاید او آمده و بار دگر برگشته  وای بر حال من و تو که اگر برگشته
نصف یک روز در این شهر اقامت کرده  سر شب آمده و وقت سحر برگشته

زانوی غم به بغل داشته در ندبه خویش گریه کرده است و با دیده تر برگشته
چقدر  خون دل از دست من و تو خورده است با دو پیمانه از این خون جگر برگشته


از چه معلوم که این وقت که ما منتظریم چقدر آمده اینجا چقدر برگشته
شاید این مرد به کرات سفر کرده و باز طبق تشخیص خود او ز سفر برگشته


آه ای مرد جهان منتظر مقدم توست باز برگرد که امروز خطر برگشته


" نادر حسینی "

خدایا ! ببخشای مرا …
آنقدر که حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم …

خداوندا
نادانی دیروز ، شادی امروزم را گرفت !
نادانی امروزم را بگیِر تا شادی فردایم را از دست ندهم …
 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۲۶
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

6بهمن ماه به سال 1375خورشیدی ساعت4/5 عصر سرد زمستان

رسید به زمین٬با اولین مکش اکسیژن به ریه هایش صدای گریه اش بلند شد

نمی دانم شاید لحظه ای دلش برای سرزمینی در آن سو تنگ شده بود

شاید با درک گرمای آغوشم آن سو را به فراموشی سپرد

ومن در گوشش نوای عشق نجوا می کردم

ستاره ی آسمان زندگیمان امسال 6 سال از درخشش تو می گذرد.

ومن با قلبی لبریز از شکر وسپاس پروردگار عاشقانه تو را در آغوش می فشارم

تو بخش دیگری از احساسات نهفته در وجودم را به من شناساندی.

تو وجود مرا از نو با مطلعی تازه سرودی

تو تنها کسی هستی که مرا "مادر"نامیدی.

 ... تولدت مبارک عزیز مادر...

  صدای یک پرواز ، فرود یک فرشته ، آغاز یک معراج ...و شروع یک زندگی...

سبزترین لحظات رو برات آرزو میکنم قشنگ مامان...

تولـــــــــدت مبــــــارک حسین جوووون

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۲۹
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ


امشب از قافیه داد تنـــــــــم میلرزد

کلا از واژه فریـــــــــاد تنــــــم میلرزد


شب غلام است جهانشاه کنار خســــرو

کوه از تیشه من از ناله فرهاد تنـــم میلرزد


دل من کوچک و زار است صیدش نکنی

قبلا از آدم صیـــــــاد  تنـــــــــــم میلرزد


دلـــــم آمیخته با عطســـــه گلهای تنت

ای خدا صبــــــــــر! که ای داد تنم میلرزد


گر چه زیبایی تو باد به صحــــــرا نبرد

از تماشای تو در باد  تنــــــــــم میلرزد


ماه شیدای من انگـــــــار مرا میسوزد

از همین خاطره در یــــــــاد تنم میلرزد


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۶:۳۵
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

http://www.charbagh.com/public/album_photo/e6/80/05/5766b_db69.jpg?c=7b31


غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود!!

در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود...


می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی!!

خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود...


تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟

حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود...


تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم!!

از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود...


باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت؟

تو دلت را جای من بگذار شاعر می‌شود...


گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم!

از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۲۲:۰۶
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

سینه ام آینه ایست،


با غباری از غم.


تو به لبخندی از این اینه بزدای غبار.


آشیان تهی دست مرا ،


مرغ دستان تو پر می سازند.


آه مگذار، که دستان من آن؛


اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد . . .

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۱۲:۴۲
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

نشسته بود خیال تو همزبان با من

که باز ، جادوی آن بوی خوش ، طلوع تو را

در آشیانه خاموش من بشارت داد

زلال عطر تو پیچید در فضای اتاق

جهان و جان را در بوی تو گل شناور کرد.


در آستانه ی در

به روح باران می ماندی ،

از طراوت محض!

شکوه رحمت مطلق ز چهره ات می تافت

به خنده گفتی :

" تنها نبینمت!"

گفتم :

"غم تو مانده و شب های بی کران با من"



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۱ ، ۱۰:۰۵
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
http://img.tebyan.net/Big/1391/04/2181091414221872327219195819720385166148.jpg

...  اللهم عجل لولیک الفـــــــــــرج  ...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۲:۴۵
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ banoo Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ